ما ساختاری جامع برای ارزیابی مصرف کننده از مارکهای شرکتی خرده فروشی ارائه میدهیم که “درک برابری مشتری” نامیده میشود. با توجه به نظریهی برابر مصرف کننده این فرضیه را مطرح کردیم که “درک برابری مشتری” یک ارزیابی رتبهی بالا برای مصرف کننده است که توسط برابری، برابری ارزش و برابری روابط اندازه گیری میشود. مهمترین نقش ما در مقالات نظری این است که ما یک دیدگاه جامع نوین (در مقابل جزء نگری) برای مارکهای شرکتی خرده فروش ارائه دادهایم. افزون بر این، مفهومسازی پیوسته و همچنین عملیاتیسازی درک برابری مشتری میتواند بر محدودیتهای موجود در اندازهگیریهای تصویر-مبنا که تمایل دارد بر رویکردهای مخصوص جهت دستیابی به درک مصرف کننده متکی باشد، غلبه کند. ما یک نگرش جدید برای مدیریت مارکهای شرکتی خردهفروشی ارائه میدهیم. تجزیه و تحلیل ما، که با استفاده از بررسی مصرف کننده انجام شده است، از مفهوم سازی درک برابر مصرف کننده بمنظور ساختاری مرتبه دوم حمایت میکند. علاوه بر این، مشاهده کردیم که درک برابری مشتری به طرز قابل توجهی میتواند نیت صداقت و وفاداری مصرف کننده را توضیح داده و تفاوت بزرگتری که به عنوان نتیجهی این تحقیق بدست آمده را نسبت به نتایجی که از مشارکت سه بعد بدست آمده توضیح دهد.
مارکهای شرکتی در خردهفروشی بسیار گسترده و شایع هستند. خردهفروشانی مثل والمارت، تسکو و IKEA فقط مقاصد خرید نیستند بلکه تجارتهای جهانی بزرگی هستند. دلویتی (Deloitte، 2014) در گزارشی اعلام میکند که 250 خردهفروشی اول در سطح جهانی، سالانه درآمدی بیش از 4 تریلیون دلار آمریکا درآمد دارند. مارکهای شرکتی خرده فروش در مقایسه با مارکهای محصول منحصر به فرد هستند، از انجمنهای مارک متغیر و مجزایی مثل مجموعه محصولات ( آیلاوادی و کلر، 2004)،چیدمان فروشگاه، تعاملات کارکنان و محیطهای خرده فروشی منحصر به فردی که قابل شناسایی هستند تشکیل شدهاند. در نتیجه شرکتهای خرده فروشی باید با استفاده از چارچوبهای مصرف کننده-مبنا به بررسی این موضوع بپردازند که برای رسیدن به ماهیت چندوجهی در ارزیابیهای مصرف کننده مناسب هستند یا نه. ظهور الگوی “خرده فروشی به عنوان یک مارک” (برت دیویس، 2010) این برابری را ضروری کرده است. علاوه بر این، چارچوبهای مارکسازی در خردهفروشی نه تنها به فراگیری کافی طیف گستردهای از ارزیابیهای مصرف کننده نیاز دارند بلکه به باید به اندازهی کافی صرفه جو نیز باشند تا بتوانند اندازهگیریها و مدیریتهای پیوستهای در طول زمان داشته باشند. اتخاذ چارچوبهایی مصرف کننده-مبنا (برای مثال تصویر ذهنی از مارک) از محیط مارک سازی محصول گرفته تا مارک سازی خردهفروشی میتواند چالشهایی داشته باشد زیرا با مشکلاتی در رابطه با “انتزاعی بودن مفهوم یا اختصاصی بودن بیش از حد روبرو” روبرو هستند (هالکیاس، , 2015 ،صفحه 443).
Abstract
We offer a holistic framework of consumer evaluation of retail corporate brands called perceived customer equity. Drawing upon the customer equity theory, we hypothesize that perceived customer equity is a higher-order consumer evaluation that is measured via brand equity, value equity and relationship equity. A major theoretical contribution of our study is that we offer a novel holistic (versus an atomistic) perspective to retail corporate brands. Additionally, consistent conceptualization as well as operationalization of perceived customer equity overcomes limitations in image-based measures that tend to rely on idiosyncratic approaches to capturing consumer perceptions. We offer a novel mindset to managing retail corporate brands. Our analysis, conducted using a consumer survey, supports our conceptualization of perceived customer equity as a second-order construct. Moreover, we observe that perceived customer equity significantly explains consumer loyalty intentions, and explains greater variance in the outcome relative to that achieved jointly by the three dimensions
کد:fr107
دانلود رایگان فایل انگلیسی:
رمز فایل:www.downloadmaghaleh.com

توضیحات محصول
دانلود مقاله ارزیابی جامع مصرف کننده از مارکهای شرکتی خرده فروش و اثرگزاری آن روی نیت صداقت و وفاداری مصرف کننده
تعداد کلمات فایل انگلیسی:7496کلمه 9صفحه pdf
تعداد صفحات فایل ترجمه:32صفحه word فونت14 Arial
چکیده
ما ساختاری جامع برای ارزیابی مصرف کننده از مارکهای شرکتی خرده فروشی ارائه میدهیم که “درک برابری مشتری” نامیده میشود. با توجه به نظریهی برابر مصرف کننده این فرضیه را مطرح کردیم که “درک برابری مشتری” یک ارزیابی رتبهی بالا برای مصرف کننده است که توسط برابری، برابری ارزش و برابری روابط اندازه گیری میشود. مهمترین نقش ما در مقالات نظری این است که ما یک دیدگاه جامع نوین (در مقابل جزء نگری) برای مارکهای شرکتی خرده فروش ارائه دادهایم. افزون بر این، مفهومسازی پیوسته و همچنین عملیاتیسازی درک برابری مشتری میتواند بر محدودیتهای موجود در اندازهگیریهای تصویر-مبنا که تمایل دارد بر رویکردهای مخصوص جهت دستیابی به درک مصرف کننده متکی باشد، غلبه کند. ما یک نگرش جدید برای مدیریت مارکهای شرکتی خردهفروشی ارائه میدهیم. تجزیه و تحلیل ما، که با استفاده از بررسی مصرف کننده انجام شده است، از مفهوم سازی درک برابر مصرف کننده بمنظور ساختاری مرتبه دوم حمایت میکند. علاوه بر این، مشاهده کردیم که درک برابری مشتری به طرز قابل توجهی میتواند نیت صداقت و وفاداری مصرف کننده را توضیح داده و تفاوت بزرگتری که به عنوان نتیجهی این تحقیق بدست آمده را نسبت به نتایجی که از مشارکت سه بعد بدست آمده توضیح دهد.
مقدمه
مارکهای شرکتی در خردهفروشی بسیار گسترده و شایع هستند. خردهفروشانی مثل والمارت، تسکو و IKEA فقط مقاصد خرید نیستند بلکه تجارتهای جهانی بزرگی هستند. دلویتی (Deloitte، 2014) در گزارشی اعلام میکند که 250 خردهفروشی اول در سطح جهانی، سالانه درآمدی بیش از 4 تریلیون دلار آمریکا درآمد دارند. مارکهای شرکتی خرده فروش در مقایسه با مارکهای محصول منحصر به فرد هستند، از انجمنهای مارک متغیر و مجزایی مثل مجموعه محصولات ( آیلاوادی و کلر، 2004)،چیدمان فروشگاه، تعاملات کارکنان و محیطهای خرده فروشی منحصر به فردی که قابل شناسایی هستند تشکیل شدهاند. در نتیجه شرکتهای خرده فروشی باید با استفاده از چارچوبهای مصرف کننده-مبنا به بررسی این موضوع بپردازند که برای رسیدن به ماهیت چندوجهی در ارزیابیهای مصرف کننده مناسب هستند یا نه. ظهور الگوی “خرده فروشی به عنوان یک مارک” (برت دیویس، 2010) این برابری را ضروری کرده است. علاوه بر این، چارچوبهای مارکسازی در خردهفروشی نه تنها به فراگیری کافی طیف گستردهای از ارزیابیهای مصرف کننده نیاز دارند بلکه به باید به اندازهی کافی صرفه جو نیز باشند تا بتوانند اندازهگیریها و مدیریتهای پیوستهای در طول زمان داشته باشند. اتخاذ چارچوبهایی مصرف کننده-مبنا (برای مثال تصویر ذهنی از مارک) از محیط مارک سازی محصول گرفته تا مارک سازی خردهفروشی میتواند چالشهایی داشته باشد زیرا با مشکلاتی در رابطه با “انتزاعی بودن مفهوم یا اختصاصی بودن بیش از حد روبرو” روبرو هستند (هالکیاس، , 2015 ،صفحه 443).
Abstract
We offer a holistic framework of consumer evaluation of retail corporate brands called perceived customer equity. Drawing upon the customer equity theory, we hypothesize that perceived customer equity is a higher-order consumer evaluation that is measured via brand equity, value equity and relationship equity. A major theoretical contribution of our study is that we offer a novel holistic (versus an atomistic) perspective to retail corporate brands. Additionally, consistent conceptualization as well as operationalization of perceived customer equity overcomes limitations in image-based measures that tend to rely on idiosyncratic approaches to capturing consumer perceptions. We offer a novel mindset to managing retail corporate brands. Our analysis, conducted using a consumer survey, supports our conceptualization of perceived customer equity as a second-order construct. Moreover, we observe that perceived customer equity significantly explains consumer loyalty intentions, and explains greater variance in the outcome relative to that achieved jointly by the three dimensions
کد:fr107
دانلود رایگان فایل انگلیسی:
رمز فایل:www.downloadmaghaleh.com