دانلود مقاله 75س

توضیحات محصول

علی شریعتی و وعده های کاذب ایدئولوژی

تعداد کلمات فایل انگلیسی : 8100 کلمه 14 صفحه pdf

تعداد صفحات فایل ترجمه :17 صفحه word فونت 15 B nazanin

نویسنده: نوژنگ خاتمی

وقتی علی شریعتی در اثر نارسایی قلبی در ماه ژوئن 1977 فوت کرد، میراثی را پشت سر نهاد که قرار بود اثر تقریبا بی درنگی بر یکی از مهمترین رویدادها در تاریخ نوین برجای گذارد. درست حدود یک سال بعد، صدها هزار تظاهرکننده به خیابان های تهران و سایر شهرها ریختند و شعارهایی را فریاد می زدند که وی برای سرنگونی سلطنت و تاسیس حکومتی جدید وضع کرده بود. وی که توسط برخی متخصص ایدئولوژی انقلاب ایران لقب گرفته است[1]، بیش از همه بعنوان یکی از طرفداران اصلی انقلاب اسلامی بخاطر نظریه پردازی ها و تبلیغاتش درباره شکل سیاسی اسلام شیعی که برای آزادی مبارزه کند، شناخته شده است. سوالی که امروزه ما را به خود مشغول داشته است، حین اینکه ایران جویای یافتن نوع جدیدی از آزادی است، مربوط به ماهیت این انقلاب اسلامی است که به شدت بر ملت ایران تسلط خود را حفظ کرده است. با نگاهی به گذشته به روند تاثیرات شریعتی می توان بینش های مهمی را نسبت به نواقص و بی ثباتی های چنین دیدگاه قدیمی مشخص نمود، که اکنون به حالت ناسازگار و حتی خطرناک برای تلاشهای کنونی در راه دموکراسی سازی ایران تلقی می شود. این شفاف سازی به نوبه خود مشخص می کند که شریعتی در واقع اندک مطلبی را در زمینه دموکراسی و رویکرد گفتمان سیاسی ارائه کرده است. اندیشه سیاسی شریعتی ذاتا به این دلیل دارای عیوبی است که می خواهد ایده هایی را که قابلیت سازگاری ندارند تلفیق پذیر نماید، و باعث می شود که این اندیشه به شدت وابسته به ایدئولوژی رادیکالی باشد. نشان دادن این حقیقت در کنار زمینه سازی ایدئولوژی وی، باعث می شود که اندیشه وی در شرایط سیاسی کنونی مهجور بماند و انگیزه برای نگاه کردن به این شکلهای قدیمی و یافتن راههای جدید برای تفکر درباره سیاست های ایران را الزامی می سازد.

 

[1] مقاله به قلم: اروند ابراهیمیان با همین عنوان در گزارشات MERIP، شماره دهم، اسلام و سیاست، (ژانویه 1982)، صفحات 24 الی 28.

ALI SHARIATI AND THE FALSE PROMISE OF IDEOLOGY

NOJANG KHATAMI

University of Toronto

*Draft*

When Ali Shariati died of sudden heart failure in June 1977, he left behind a legacy that
was to have an almost immediate impact on one of the most important events in modern
history. Just over a year later, hundreds of thousands of protesters would be marching in
the streets of Tehran and other cities, chanting the slogans he had coined to topple the
monarchy and institute a new government, which was to be an Islamic government.
Considered by some to be the “ideologue of the Iranian Revolution,”
1
he is more than
anything recognised as one of the main proponents of revolutionary Islam, for his
theories and his promotion of a political form of Shi’a Islam which fights for liberation.
The question concerning us today, as Iran seeks to find a new kind of emancipation, is the
nature of this revolutionary Islam which stubbornly maintains its grip on the nation.
Looking back at Shariati’s influential discourse can reveal important insights into the
flaws and inconsistencies of such an outdated view, now irreconcilable with and even
dangerous to the current efforts for democratising Iran. This elucidation will in turn
illustrate that Shariati in fact has little to offer to democracy and the dialogical approach
to politics. Shariati’s political thought is inherently flawed in that it seeks to reconcile
ideas which are not compatible, causing it to become heavily dependent on a radical
ideology. Demonstrating this fact, together with contextualising his ideology, renders his
thought obsolete in the present political circumstances and necessitates an impetus to
look beyond the old forms and find new ways of thinking politics in Iran.

کد مقاله: 1-13376

دانلود رایگان مقاله انگلیسی

دانلود مقاله انگلیسی

نظری بدهید

13 + 2 =